داشتم فکر میکردم
آدم که پیر می شود هزار درد وبلا سرش میاید
ولی شاید هیچ کدام به سختی و بدجنسی آلزایمر نباشند
طوری که حتی یادت نمیاد کی بودی ؟ تمام تلاشات
تمام درسایی که خوندی ، تمام تلاش هایی که کردی ، حتی
کسانی که عاشقشون بودی رو هم فراموش میکنی
بعضی از آدما میگن فراموشی نعمته!
مث آلزایمر
اما میدونی
فراموش کردن آدمای منفی زندگیت یه نعمته
فراموش کردن دوس داشته شدن ، دوس داشتن یه نعمت نیس
بدتر ...
یه عذابه!
خاله ی مامانم زنگ زده بود میگف :
- هاجر جان (مادربزرگم) چیکار داری؟
+ خاله شما زنگ زدین
- اممم ، هاجر الان زنگ زد کاری داش؟
- نمیدونم
+ ببخشید بیدارت کردم شیرین جان توعی ؟
- نه خاله من سپیدم !
+هاجر اونجاس؟
-نه خونه خودشه
+ تلفنو میدی بهش؟
- خونه خوشه !
+ آها باشه
- هممم
+ راسی خاله زنگ زدی کاری داشی؟
- نه خاله من زنگ نزدم اصن !