اسطوخودس سبز

تلاش های بی وقفه ی یک اسوطوخودوس برای سبز شدن

اسطوخودس سبز

تلاش های بی وقفه ی یک اسوطوخودوس برای سبز شدن

اسطوخودس سبز

اسطوخودوس می نویسد :

به رویاهات فکر کن و منحنی رو روی صورتت رسم کن

- آقا شما اجازه سیگار کشیدن ندارید چه اینجا ، چه داخل هر هواپیمایی!

+ ولی اونکه سیگار نمیکشه ، این یه استعارست !

یعنی چیزی که قادره بکشتش رو میگیره و ازش استفاده میکنه

اما بهش این قدرت رو نمیده که بکشتش ،

به این میگن استعاره !

- بهرحال آقا شما حق ندارین سیگار بکشین :)

اسطوخودوس سبز :دی

تابحال نوشته های شامپویتان را خوانده اید؟

اگر خوانده باشید متوجه می شوید که بروی آنها نوشته شده

برای موهای معمولی ، موهای چرب ، خشک و ...

داشتم فکر میکردم موهایم در چه طبقه ای است

بعد به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام 

موهای من از ریشه های مغز لجن گرفته ی من است !

پس شرایطش فرق می کند

هر وقت که دلش بگیرد برای کسی 

هر وقت که احساس تنهایی بکند

هر وقت که حوصله اش سر برود

خسته بشود 

گند می زند به خودش

و چرب می شود !

هر وقت که بدی ببیند 

هر وقت که بیمار شود

هر وقت که غصه بخورد 

همه چی اش را از دست می دهد

و خشک می شود

وقتی هم که

همه چی طبق روال است 

معمولی است !

به نظرم..

به جای این دسته بندی ها باید روی شامپو می نوشتند

وقتی که ناراحتید استفاده کنید

شاید تمام ناراحتی هایتان را بشوید

یا وقتی خسته شدید استفاده کنید

شاید به شما امیدی تازه دهد

یا ...

از آنجایی که این چیزهاا امکان پذیر نیست !

پس هم چنان موهای من موهایی غیر عادی خواهد ماند

که تکلیفش با خودش مشخص نیست !

آخر می دانید؛

موهای من همان افکار کثیف و دست نیافتنی عمق مغزم هستند که

کسی آنها را ندیده

طبیعی است که اینطور عجیب باشند !

اسطوخودوس سبز :دی

گاهی دلم میخواهد کسی بود که عاشقش میشدم

و عاشقم میشد

و باهم قهوه میخوردیم

و زیر بارون راه می رفتیم

و باهم با آهنگ Dance me to the end of love  می رقصیدیم !

و شبهای پاییز زیر نور مهتاب حدود ساعت یک نصفه شب قدم می زدیم و 

بی خیال دنیا و مردمش 

دنبال هم می دوییدیم 

 و قهقهه می زدیم و 

در هوای سرد زمستان باهم به لبوفروشی ها و جیگرکی ها می رفتیم 

و در تابستان و بهار دهن هرچه کافه بود را سرویس می کردیم و...

:))

باور کنید

همپین شخصی وجود نخواهد داش!

من برای اینکه کسی عاشقم شود ساخته نشده ام 

اسطوخودوس سبز :دی

بغض مثل خری که تو گل گیر کرده

تو گلوم گیر کرده !

اسطوخودوس سبز :دی

می دانید 

گاهی اوقات خودجوش ، خود محور ، خودکار ...

یک اصطلاحی به ذهنتان می رسد که به هیچ وجه 

در دایره اصطلاحات فارسی ( حتی کوچه بازاری ) یافت نمی شود

و آنجاست که شما می گویید وات د فاک کن آی دو ؟

ناثینگ اسپشالی !

می روید جزو فرهنگستان ادب فارسی می شوید

ان اصطلاح را ارائه میدهید تا ثبت کنند

سپس می روید تا به ادامه زندگیتان برسید !

وات د هل آی ام سیینگ؟

حالا اگر آن اصطلاح اصطلاحی مثل 

" مث خر داره دروغ میگه " باشد 

سازمان حمایت از حیوانات وارد ماجرا می شود

که بگوید

ای مردم ، خر حیوان نجیبی است 

کجا دروغ می گوید !

و تو هی در ذهنت می گویی 

فقط یک اصطلاح است 

و آنهامیگویند اصطلاح ها جامعه را به گه کشیده اند 

و تو میگویی

به جای دفاع از اصطلاح ها برو جلو انقراض گونه های نادر را بگیر

و آنها می گویند بی احترامی به مامور قانون ؟

و شما به خاطر یک اصطلاح به زندان اوین می افتید

و به راحتی می توانید پناهنده شوید احتمالا!

پس بیایید مراقب فکمان و دهانمان باشیم تا اصطلاحات درست 

و براساس استاندارد های جامعه از آن خارج شوند :)))

اسطوخودوس سبز :دی

داشتم فکر میکردم

آدم که پیر می شود هزار درد وبلا سرش میاید

ولی شاید هیچ کدام به سختی و بدجنسی آلزایمر نباشند

طوری که حتی یادت نمیاد کی بودی ؟ تمام تلاشات

تمام درسایی که خوندی ، تمام تلاش هایی که کردی ، حتی 

کسانی که عاشقشون بودی رو هم فراموش میکنی

بعضی از آدما میگن فراموشی نعمته!

مث آلزایمر

اما میدونی

فراموش کردن آدمای منفی زندگیت یه نعمته

فراموش کردن دوس داشته شدن ، دوس داشتن یه نعمت نیس

بدتر ...

یه عذابه!

خاله ی مامانم زنگ زده بود میگف :

- هاجر جان (مادربزرگم) چیکار داری؟

+ خاله شما زنگ زدین

- اممم ، هاجر الان زنگ زد کاری داش؟

- نمیدونم

+ ببخشید بیدارت کردم شیرین جان توعی ؟

- نه خاله من سپیدم !

+هاجر اونجاس؟

-نه خونه خودشه

+ تلفنو میدی بهش؟

- خونه خوشه !

+ آها باشه

- هممم

+ راسی خاله زنگ زدی کاری داشی؟

- نه خاله من زنگ نزدم اصن !

اسطوخودوس سبز :دی

:)

ازونجایی که دیگه واقعا به بلاگفا اعتمادی نیست 

اومدم اینجا بنویسم :)

بنویسم !

چقدر حرف ها دارم

شاید اینجا بتونه به نوشتن من کمک کنه :))

خُب دیگه !

شرووووووووووع آرام

اسطوخودوس سبز :دی