وقتی که وسط دفاع کردن از خودت
گریه ات میگیرد !
داشتم فکر میکردم او
چقدر پاک است
چقدر بوی سیب میدهد
چقدر دوست داشتنی است :)
یکی بیاید مارا وادار کند به رفتن !
رفتن از آدمهایی که رفته اند
و ما
هنوز در رفتنشان مانده ایم !
یک عدد من ِ بزرگ گم شده است !
لازم نیست به اداره ی پلیس مراجعه کنید
فقط کافیست بدانید ، یک عدد من ِ بزرگ گم شده است !
میدانم مهم نیست
بخدا میدانم!
بطور کل میدانم که برای هیچ کس مهم نیست !
اما
همین که بگویم
همین که بگویم یک عدد من گمشده
شاید کمکی کند !
شاید به آن من ِ لعنتی بگوید بیاید برگردد سرجایش !
من ِ لعنتی عزیز تر از جانم !
من ِ من ِ من
برگرد سرجایت
دیوانه شده ام این روزها برگرد به قربانت
میبینی چقدر قربان صدقه ات رفتم من ِ عزیز ؟
حالا برمیگردی ؟
باور کن از وقتی گم شده ای
انگار همه گم شده اند
باورکن من جان
او بر نمی گردد
قول میدم برایت بهترشو پیدا کنم
قول میدهم من جان !
میدانم
میدانم
همان را میخواستی
ولی
نگاه کن من جان آن دخترک زودتر از تو پیدایش کرده بود
دیدی من جان ؟
دیدی برنمگیردد ؟
حالا برمیگردی سرجایت ؟
تروبه خدا بر گرد !
بدون ِ من
بدجور گم شده ام !
" میتونم اینو بهت قول بدم که هیچ وقت ولت نمیکنم "
برای دختری که بعد ها می آید
یادت باشه
هیچ وقت به آدمهایی که قول برای همیشه میدن اعتماد نکن !
هیچ وقت :)
+ خصوصا اونهایی که ته ِ حرفشون یه ثابت میکنم بهت هست !
شاید یکی از تلخ ترین لحظات زندگی ـت اینه که
بفهمی اون دورانی که واسه تو زیباترین دوران زندگیت بود
برای شخص ِ دوم فقط یه سرگرمی بود !
یه جایگزین برای کسی که پیشش نبود :)
که نمی دانی
گرم باشی
یا سرد ؟
گاهی اوقات
دما سنج بدنت
بد موقعی از کار میفتت !
نکند سرماخورده باشی